زیر اسمان شب

عشقی علمی اجتماعی و مقالات

زیر اسمان شب

عشقی علمی اجتماعی و مقالات

تورم 40درصدی در رژیم پهلوی

این مقاله به بررسی ابعادی از وضعیت اقتصادی رژیم پهلوی پرداخته شد و در این قسمت ادامه این موضوع را در بخش های کشاورزی و صنعت پی می گیریم.  

محمدرضا پهلوی

بررسی‌های کلی اقتصاد در این دوران نشان می‌دهد که قدرت انحصاری دولت و نبود پاسخ‌گویی و پدیده دولت رانتیر و ساخت نئوپاتریمونیالی رژیم از جمله عواملی هستند که مسیر توسعه اقتصادی در دوران پهلوی را دچار مشکل کرده و بعضا آن را به انحراف کشانده است. اگر چه در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 شاهد رشد اقتصادی بی سابقه هستیم اما دیر زمانی نگذشت که پایه‌های متزلزل این رشد اقتصادی با اولین ضربه ناشی از کاهش بهای نفت فرو ریخت و راه را برای ظهور انقلاب اسلامی به رهبری قدرتمند اپوزیسیون یعنی امام خمینی هموارتر کرده و مخالفت‌های گسترده‌ای را به وجود آورد.

بخش کشاورزی

این دوره(1357-1341) از تاریخ اقتصادی ایران تحولات و بحران‌های فراوانی را در بر می‌گیرد. بخش کشاورزی از طریق اصلاحات ارضی توسعه گسترده‌ای یافت و روابط و مناسبات ارباب رعیتی در جهت روابط و مناسبات سرمایه داری قرار گرفت و مزارع مکانیه کشت و صنعت ،‌قطب‌های کشاورزی ، شرکت های سهامی زراعی با روش جدید کشاورزی یکی پس از دیگری پدید آمدند. "مقصود واقعی از این اصلاحات ایجاد نظام جدیدی از درون نظام قدیمی بود به گونه‌ای که به بهترین وجه در خدمت منافع بروژوازی وابسته و درحال رشد داخلی و سرمایه انحصاری غرب قرار گیرد. قرار بود شاه با وارد کردن بخش کشاورزی ایران در اقتاد ملی جهانی و با فراهم آوردن امکان رشد کشت و صنعت و تبدیل کشاورزان از جا کنده شده و اضافی به اومپن پرولتاریا و گروهی از کارگران صنعتی به عنوان یک پیوند دهنده عمل کند. مقصود از برنامه اصلاحات ارضی نیز این بود که کشاورزان به دو گروه دارای زمین و فاقد زمین تقسیم شوند و شانس وحدت کشاورزان و دست زدن به یک انقلاب دهقانی کاهش یابد .

سیل مهاجرت روستاییان به شهرها از نتایج اصلاحات ارضی و نتیجه آن، فزونی واردات مواد مصرفی و غذایی بود و شهرها نیز برای پذیرایی این مهاجران امکانات کافی نداشتند

 " اصلاحات ارضی در چند مرحله به اجرا در آمد اما جنبه اصلاحات کشاورزی ضعیف بود بنابراین در پایان اجرای این برنامه اهداف این طرح تحقق نیافت. این اهداف عبات بودند از :‌ " رشد و توسعه امور زراعی و کشاورزی در جهت تأمین نیازمندی‌های مردم و کاهش وابستگی ایران به محصولات کشاورزی وارداتی . این اهداف نه تنها تحقق نیافت بلکه نیاز ایران به واردات کشاورزی را افزون تر کرد . " یعنی 15 سال بعد از انقلاب شاه و ملت روستایی و روستاهای ایران به واردات مواد غذایی از خارج وابسته بودند و روز به روز این وابستگی بیشتر می شد."تاجایی که به ادعای منابع خارج میزان واردات کشاورزی در فاصله سال های 1356 تا 1357 با افزایش 14 در صد رو به رو بوده است " . این واقعیت که قبل از اصلاحات ارضی ایران یکی از صادرکنندگان مواد غذایی بود‌بیشتر ما را به تعجب وا می‌دارد.  

بنابراین می‌توان گفت که عملکرد بخش کشاورزی چندان چشمگیر نبود. این اصلاحات کامل نبودند. اصلاحات ارضی وضعیت کشاورزان بدون زمین را تغییر نداد،‌ این عده مستاجرین زمین بودند که صرفا کار خود را در معرض فروش قرار می‌دادند و کارگران با حقوق ثابت یا موقتی بودند. این گروه 40 تا 50 درصد از افراد روستایی را در بر می‌گرفت.

در این مرحله که گمان می‏رفت 50 درصد زمین‏ها در اختیار کشاورزان قرار گیرد، تنها 9 درصد آنان صاحب زمین شدند.

نتایج اصلاحات ارضی

سیل مهاجرت روستاییان به شهرها از نتایج اصلاحات ارضی و نتیجه آن، فزونی واردات مواد مصرفی و غذایی بود و شهرها نیز برای پذیرایی این مهاجران امکانات کافی نداشتند.

رضاخان-رضاشاه
بخش صنعت

بخش صنعت در این دوره‌ با برنامه‌ها و طرح‌های گسترده‌ای که از طرف اقتصاد جهانی ارائه می‌شد تغییرات وسیعی را شاهد بود. حمایت‌های همه جانبه دولت از دهه 40 به بعد افزایش یافت . " به تدریج رشته‌های صنعتی گوناگون با برخورداری از حمایت‌های همه جانبه دولت و مشارکت مستقیم و غیر مستقیم شرکت‌های انحصاری خارجی تأسیس شد. صنایع اتومبیل‌سازی و صنایع تولید رنگ ،‌دارو ، فرآوردهای پتروشیمی ،‌لاستیک عرصه‌های مختلف فعالیت صنعتی در ایران را تسخیرکردند. بخش صنعت که محور اصلی توجه به مدیریت سیاسی و برنامه‌های عمرانی بودند در این دوره از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار شد.

کارخانه‌های تولید کننده کالاهای مصرفی ، واسطه‌ای سرمایه بر و سنگین یکی پس از دیگری در قطب‌های صنعتی و اقتصادی کشور تأسیس شد و نیروهای ماهر و غیر ماهر شهری و مهاجرین روستایی را جذب کرد . خصوصیت عمده این نوع صنایع مصرفی بودن و وابستگی آنها از نظر مواد اولیه ، قطعات ، ماشین آلات نیروی انسانی متخصص و در نتیجه وابستگی تولید به خارج بود. اگر در دوره‌های تاریخ گذشته مراکز صنعتی ( نخست روسیه و انگلیس و آلمان و به ویژه آمریکا )‌ و انحصارهای فراملیتی تداوم و صادرات نفت خام و واردات کالا به ایران را با توسل به وسایل گوناگون دنبال می‌کردند اکنون با ساختاری شدن وابستگی در صنعت نفت و دیگر بخش‌های صنعت ،‌کشاورزی و خدمات ،‌ نیروهای داخلی و دلالان سودجو برای ادامه حیات خود بر تداوم مصف و ادامه روابط اقتصادی به روال گذشته تاکید کرده و وارستگی را بیش از پیش توسعه می دادند.

گر چه بخش صنعت در این سالها تغییرات زیادی را شاهد بوده است ولی ماهیت آن مانند دوره‌های گذشته تحت تأثیر سه عامل اصل یعنی دولت ، درآمد حاصل از فروش نفت و اقتصاد جهانی قرار داشت . دولت تمام سرمایه گذاری بخش صنایع سنگین و سرمایه بر را خود بر عهده داشت و سایر سرمایه گذاری‌ها نیز زیر نظر دولت صورت می‌گرفت .

15 سال بعد از انقلاب شاه و ملت روستایی و روستاهای ایران به واردات مواد غذایی از خارج وابسته بودند و روز به روز این وابستگی بیشتر می شد

نتیجه

تورم و کمبود بعضی از اقلام غذایی از تبعات بحران اقتصادی بود . رشد بی‌رویه قیمت خدمات شهری و افزایش هزینه زندگی که از پیامدهای تمرکز توسعه در شهرها و مهاجرت بی‌رویه و فساد اقتصادی بود موجبات نارضایتی بخش‌های وسیعی از جامعه را فراهم کرد . سیاست رفاهی رژیم با کاهش درآمدهای نفتی به بن بست رسیده بود. آهنگ شتابان مهاجرت روستائیان به شهرها به خاطر بی توجهی دولت به آنان و از سوی دیگر نیاز شهرها به ویژه تهران به کارگر سبب خالی شدن روستاها از سکنه و رکود بیشتر بخش کشاورزی و افزایش بهای محصولات این بخش شد. در نیمه دوم سال 1356 تورم به 40 در صد رسید ،‌ نرخ رشد صنایع غیر نفتی از 1/14 درصد در سال 1355 به 4/9 درصد در سال 1356 تنزل یافت .

آنچه در ایران رخ داد نه پیشرفت اجتماعی و اقتصادی بود و نه مدرنیسم ،‌ بلکه شبه مدرنیسمی بوده که عواید نفت آن را تسریع کرد. به همین شکل تغییرات ساختاری اقتصاد نیز نه به علت شهر نشینی بلکه به واسطه شهرزدگی بود . هنگامی که کشور در آستانه دروازه های تمدن بزرگ قرار داشت سهم کل تولیدات صنعتی (‌شامل تولیدات دستی و روستایی و سنتی )‌در تولید ناخالص داخلی غیر نفتی 20 درصد بود. در حالی که سهم خدمات 56 درصد بود . با این همه حمل و نقل شهری در همه جا به ویژه تهران به قدری خراب بود که غیر قابل توصیف است وضع مسکونی جز برای وابستگان دولت و جامعه تجار ‌یا وحشتناک بود و یا مشکلی هولناک . اغلب شهرهای کوچک و بزرگ از جمله تهران فاقد سیستم فاضلاب کار آمد بودند،‌ خدمات درمانی و بهداشتی برای اغنیا بسیار گران و نامطمئن بود و برای فقرا گران و خطرناک.

منابع: 1- کاتوزیان ،‌محمدعلی ،‌ اقتصاد سیاسی ایران ،‌ مترجمین ‌:‌ محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی ،‌ نشر مرکز ،‌ چاپ دوم ،‌ تهران 1372

        2- ابریشمی ، حمید ،‌اقتصاد ایران ،‌ انتشارات علمی فرهنگی ، تهران 1375

         3- رهبری ،‌ مهدی. ‌اقتصاد و انقلاب اسلامی ایران ، ‌انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،‌چاپ دوم ،‌ تهران


پاتوق ها دردوره قاجار

در دوره قاجار مساجد، زیارتگاهها ، زورخانه ها ، قهوه خانه ها ، بازارها و انجمن ها نقش پاتوق ها را به عهده داشتند . هرچند که در ساختن این محل ها مردم ، افراد صاحب نفوذ و دولتها نقش داشتند ولی کارکرد اصلی آنها ازنوع پاتوق ها بود. مردم درهریک از این محلها برای پیوستگی اجتماعی ، کسب خبر ، همراهی با دیگران و ... اجتماع می کردند .  

انواع پاتوق ها در دوره قاجار:

اولین دوره پاتوق های جدید ، پس ازآشنایی روشنفکران اعم از سیاستمداران ، سیاحان ، تجار و نخبگان فرهنگی با غرب آن زمان ( قفقاز ، عثمانی و اروپا ) آغاز شد . این دوره مصادف با شکل گیری پاتوق ها است . مسئله اصلی مورد نظر روشنفکران دراین دوره " عقب ماندگی " بود . مفهوم عقب ماندگی . درعرصه سیاسی به لحاظ اختناق بود.

«... به علت قلت آزادی سیاسی ، مردم آشکارا برای مباحثات سیاسی آفتابی نمی شدند و تقریباً جوامع مخفی یا نیمه مخفی تشکیل می دادند .»

این اجتماعات با فعالیت های رسمی گذشته روشنفکران پیوستگی داشت . به عبارت دیگر فعالیت آنها از درون حاکمیت شکل گرفته و درجریان تغییر در ساختار سیاسی و قوت جریان روشنفکری ، به امری مستقل و معارض با حاکمیت تبدیل شد. در این دوره روشنفکران میلی به حضور در پاتوق های سنتی از قبیل زورخانه و خانقاه نداشتند ، بلکه به تشکیل اجتماعات و محفل های دوستانه و جریانی اقدام نمودند .

نمونه هایی از محفل ها و پاتوق ها در دوره قاجار در  زیر  می آید :

قاجار

1- محفل های دوستانه :

2- محفل های خانوادگی : محفل های خانوادگی به دلیل قدرت نظام خویشاوندی اهمیت داشتند . ایل قجر و نظام خویشاوندی قجری پس از انتخاب تهران به عنوان پایتخت ، با کمترین ممانعت و مخالفت از طرف ساکنین روبرو شد . چون تهران قدیم عرصه حضور ایل قوی و نظام خویشاوندی مستحکمی نبود و از جمعیت بسیار کمی برخوردار بود .

به تدریج لایه هایی از نظام خویشاوندی قجری از حاکمیت جدا شده و به حاشیه منتقل گردید . این نیروها در اثر تعامل غیر رسمی و خودمانی با یکدیگر منشاء شکل دهی به بسیاری از اجتماعات تشکیل شده در بردارنده افراد ذی نفوذ خارج شده از حاکمیت بود . اصلی ترین ملاحظه آنها بازگشت به دوران آغازین عصبیت طایفه ای و قومی بود که در طی دوران ، از دست رفته بود . پس محفل های خانوادگی فاقد وضعیت فعلی حاکمیت شده و به انتظار مرجعت مجدد به گذشته بودند .

3- محفل های سیاسی : این محفل ها بیشتر با محفل های روشنفکران در کشورهای فرانسه ، آلمان ، روسیه و عثمانی تشکیل شده و هم در داخل و هم درخارج از کشور شکل گرفتند . در محفل مدافعان اصلاحات ، محوری ترین بحث دفاع از قانون ، سیاست های جاری دولت و حمایت از سیاست کشورخاص مورد نظر بود.

در این دوره روشنفکران میلی به حضور در پاتوق های سنتی از قبیل زورخانه و خانقاه نداشتند ، بلکه به تشکیل اجتماعات و محفل های دوستانه و جریانی اقدام نمودند

4- محفل های دینی : درجریان جنبش مشروطه خواهی که از هرگوشه ای " انجمن ها " و " هیئت های " جدید پدید می آمدند ، برخی از روحانیون در اصفهان همچون حاج آقا نورالله اصفهانی ، برادر آقای نجفی که هر دو از رهبران مشروطه در اصفهان بودند ، هیئت علمیه را تأسیس کرده و خود ریاست آن را برعهده داشتند . پس از حاج آقا نورالله و مسائل دوره رضا خان و از هم پاشیدگی اوضاع روحانیت ، این هیئت ها ازمیان رفتند . ولی با سقوط پهلوی اول ، بار دیگر هیئت علمیه اصفهان با تلاش آیت الله سید حسن چهار سوقی و جمعی دیگر از علمای اصفهان شکل گرفت .

قاجار

5- زورخانه ها :

اصلی ترین کارکرد زورخانه ، اشاعه جوانمردی و پهلوانی بود . نویسنده ای به این امر اشاره کرده است . وی ازمراسمی تحت عنوان " گلریزان " یاد می کند . این مراسم با حضور ورزشکاران و نظارت آنها ودعوت ازمردم برای حمایت از نیازمندان ، ورشکستگان ، بیماران ، حبسی ها ، خرج عروسی ، خرج سفرزیارت و امثال آن در زورخانه صورت می پذیرفت .

6- پاتوق های آموزشی : مدرسه و قرائت خانه به شرایط حول و حوش انقلاب مشروطه که توأم با فضای فرهنگی و سیاسی بود ، زمینه عمده ای در تقویت و شکل گیری پاتوق ها شد . چون نیروی اصلی پاتوق ها دراین دوره بیشتر روشنفکران بودند تا مردم .

حتی اگر قرائت خانه ها با اهداف رسمی و معین برای نوسازی کنترل شده سامان یافته بودند ، در جریان حوادث و وقایع اجتماعی ، جنبش های اجتماعی از قبیل مشروطه محلی برای کسب آگاهی و انجام فعالیت های روزمره شده بودند .

تشکیل انجمن دردوره میانی قاجاریه شروع و تا دوره پایانی آن که مصادف با انقلاب مشروطه بود ، ادامه یافت

ادوارد براون در کتاب " انقلاب مشروطیت " در مورد نقش انجمن های ملی چنین شاره کرده است :  «دیگر عوامل و عناصر صاحب نفوذ هم در تلاش بودند ، خاصه انجمنی سری معروف به " انجمن مخفی " و کتابخانه ملی . کتابخانه ملی اساساً کتابخانه ای آزاد بود که جهت آموزش عقاید میهن پرستانه به مردم تأسیس و از جمله بانیانش حاجی سید نصراله اخوی ، مردی درستکار و میهن پرستی حقیقی بود که حال ، نیابت ریاست مجلس را عهده دار است .

این کتابخانه درمقابل ساختمان ارگ قرار داشت و به کلام بدیع تقی زاده " هرکس سرش درد می کرد به آنجا می رفت " . از زمره سایر حامیان این کتابخانه میرزا آقا اصفهانی – بعد ها از نمایندگان تبریز در مجلس – حاجی میرزا حسن رشدیه و مجد الاسلام کرمانی ، بعدها سردبیر نشریه " ندای وطن " بودند . »

ازمهمترین قرائت خانه ها درتهران می توان ، قرائت خانه اتفاق ، قرائت خانه جمهور و قرائت خانه کلوپ فرمانیه را نام برد .

قاجار

7- قهوه خانه :

قهوه خانه ها یکی از اصلی ترین پاتوق های مردمی از دوره قاجار تا دوره معاصر می باشند . شهرت قهوه خانه ها به لحاظ صرف غذا و چای ، محلی برای بحث و گفتگو ، طرح مباحث فکری و فرهنگی و محل تفریح گروههای متعدد اجتماعی می باشد . براون به این معنی اشاره کرده است :

« برجسته ترین مظهر بیداری عمومی ، فزونی عظیم تعداد جراید است ، مطبوعاتی نه به سبک خشک ، قدیمی و بیهوده گذشته ،‌که جرایدی مردمی با زبانی نسبتاً ساده ، حال چنان می نماید که همه روزنامه می خوانند . در بسیاری از قهوه خانه ها ، نقالان حرفه ای به جای نقل داستانهای اساطیری شاهنامه ، مشغول محفوظ کردن ، مستمعین با اخبار سیاسی هستند. »

ازمهمترین قهوه خانه های دوره قاجار که جنبه اجتماعی آنها بردیگر جنبه ها غلبه داشت می توان به قهوه خانه سید ولی ، قهوه خانه بازارچه قوام الدوله و قهوه خانه پستخانه درتهران را نام برد .

8- تکیه دولت : ناصرالدین شاه قاجار دراثر رفت و آمد به غرب ، با مظاهر تمدنی آشنا شده و پس ازمشاوره با درباریان ، به تأسیس مظاهر تمدنی در ایران اظهار علاقه نمود . تأسیس راه آهن تهران ، شهر ری ، تأسیس گمرکات ، حمایت ازنقاشی مدرن و طراحی نظام اداری اصلی ترین تلاش های وی می باشد . توسعه فضای فیزیکی برای دولت که نماد قدرت و شوکت شاه و دربار باشد ، مورد نظر بود . ساختن ارک شاهی در کنار مسجد و بازار و دیگر مراکز سیاسی دولتهای خارجی ، در این دوره از اهمیت بسیار برخوردار شد . یکی ازعناصر اصلی ارک شاهی که حکایت از علاقه شاه و در باریان به امور دینی داشت . درمحلی به نام تکیه دولت دنبال می شد :

« دیگر از اماکن پیوسته به ارک شاهی ، تکیه دولت بود که ماههای محرم از طرف دربار و سلاطین در آن روضه خوانی و تعزیه داری به عمل می آمد و ساختمان سه طبقه مدوری از روی نقشه تماشاخانه های فرنگ که سقف آن با چادری بر روی آهن پوشیده می شد .»

«... به علت قلت آزادی سیاسی ، مردم آشکارا برای مباحثات سیاسی آفتابی نمی شدند و تقریباً جوامع مخفی یا نیمه مخفی تشکیل می دادند .»

9- انجمن ( فراموشخانه ) : شکل گیری ،‌ توسعه و فراگیری انجمن ها در صدر مشروطه حکایت از میل آشکار و شدید مردم و نخبگان به مشارکت در زندگی سیاسی و کشور داری داشت . دراین شرایط انجمن ها اولین و ابتدایی ترین صورت تشکل سیاسی – اجتماعی محسوب شد و عامل ساماندهی نیروها بود . ازاین رو انجمن ها را باید پیش درآمد احزاب سیاسی بعدی در ایران معاصر دانست .  

تشکیل انجمن دردوره میانی قاجاریه شروع و تا دوره پایانی آن که مصادف با انقلاب مشروطه بود ، ادامه یافت . این انجمن ها دو صورت داشتند :

 1- انجمن های رسمی و قانونی :  انجمن های رسمی ازطریق قانون و با نظارت دولت تاسیس گردیدند . در دوره قاجار انجمن های رسمی سه صورت داشتند . انجمن های بلدی ، انجمنهای ولایتی و انجمنهای ایالتی . این نوع انجمن ها بنا به میل و اهداف دولتمردان در ایران تاسیس و منحل می شد .

2- انجمن های غیررسمی ، مردمی و انتخابی : انجمن های غیر رسمی صرفاً باشگاهها یا انجمن های متعلق به افرادی با برخی منافع مشترک محلی – سیاسی انسان دوستانه یا غیره بود . انجمن های غیررسمی یا کلوپها ، سابقه ای طولانی دارند.

در شرایط قبل ازانقلاب مشروطه تا تحقق آن ، پاتوق ها وضعیت خاصی داشتند ؛ زیرا پاتوق ها سازنده اساسی اندیشه ترقی خواهی ، پیشرفت ،‌کانون توسعه و اصلاحات بودند ، اکثر این پاتوق ها در حاشیه روزنامه ها و مساجد و با نام انجمن های حرفه ای و با حمایت روشنفکران ، سیاستمداران و روحانیون تشکیل شدند . مسئله اصلی مورد توافق اکثریت افراد پاتوقی ، اصلاح و سپس انقلاب بود .

منابع :

1- ادوارد براون ،‌ انقلاب مشروطیت ایران ، ترجمه مهری قزوینی ، تهران : کویر ،1380 .

2- تقی آزاد ارمکی ، پاتوق و مدرنیته ایرانی ، چ2 ، تهران : آوای نور ، 1390.

3- جعفر شهری ، طهران قدیم ، ج1، تهران : معین ، 1381.


اهمیت قهوه خانه ها به چندین دلیل می باشد : سابقه تاریخی ، نوع معماری ، فعالیت اجتماعی و نیروهای حاضر درآن به عنوان مشتری ، کارکن ، تماشاگر و داور.
پهلوانان و لوطی ها دو نیروی اصلی تولید شده در زورخانه ها می باشند . این نیروها سه نقش متفاوت برعهده داشتند : جوانمردی و حمایت از ستمدیدگان ، همکاری با دولت و زورگویی. سیاحان و ایرانشناسان به این سه نقش اشاره مستوفی کرده اند .
این محفل ها براساس رفاقتی که بین افراد وجود داشت ، شکل می گرفت . دراین محفل ها دوستان بسیار نزدیک در قالب روزنامه هایی چون " صور اسرافیل " و " اتحاد اسلامی " که طرفداران سید جمال الدین به آن خاطرجمع می شدند ، گردهم می آمدند . دراین نوع محافل ، نقد حاکمیت و اشاعه اندیشه نوگرایی مورد تاکید بود .

4 عامل سعادت و بدبختی انسان‌ها

چهار عامل خوشبختی اول نماز، دوم انفاقات واجب، سوم دوست خوب (رفت و آمد با انسان‌های شایسته) و چهارم ایمان به قیامت است.

اگر کسی ایمان به قیامت داشته باشد جزء مجرمین قرار نمی‌گیرد علت اینکه آدم‌ها تبهکار می‌شوند؛ «ذلک بما نسی یوم الحساب» چون حساب و کتاب را فراموش می‌کنند. 

ترک نماز

 اولین عامل بدبختی: نماز نخواندن

از قرآن مجید برمی آید چهار عامل باعث سعادت انسان و چهار عامل باعث بدبختی او می‌شود خدای متعال در سوره مدثر گفتگوی انسان‌های بهشتی را با جهنمی‌ها نقل کرده است بهشتیان به جهنمیان رو می‌کنند که ؛ چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟

آن‌ها می‌گویند 4 عامل :

1 - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ » پایبند به نماز نبودیم .

2 - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ » به گرسنگان اعتنا نمی‌کردیم .

3 - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ » ما در جامعه فاسد هضم شدیم .

4 - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین » قیامت را هم نمی‌پذیرفتیم .(مدثر)

 

سقر کجاست؟

سقر یک وادی در جهنم است و چاهی است که اگر در آن چاه را بردارند جهنمی‌ها از شر آن چاه نمی‌دانند به کجا پناه ببرند، خود جهنم چقدر سخت است و این وادی چه سختی بیشتری دارد.

از بعضی از روایات بر می‌آید که این «و لم نک نطعم المسکین» اطعام مساکین نه انفاقات مستحب ؛ به عبارتی این آیه مربوط به پرداخت واجبات مالی اعم از زکات و خمس و ... می‌باشد

اولین پاسخ اهل دوزخ چیست؟

اولین جوابی که جهنمی‌ها و مجرمین می‌دهند می‌گویند ما نماز نمی‌خواندیم ما جز نمازخوان‌ها نبودیم. نماز خوان‌ها به مسجد می‌رفتند جماعت را داشتند یا در خانه‌شان نماز می‌خواندند ما اهل نماز نبودیم.

این یک جواب بود پس ما نتیجه می‌گیریم اولین عامل که انسان را جهنمی می‌کند بی نمازی است. اولین عامل که انسان‌ها را خوشبخت می‌کند با نماز بودن است. ( از نماز بی تفاوت عبور نکنیم )

 

دومین عامل بدبختی: توجه نداشتن به فقرا و مساکین

جواب دومی که این مجرمین می‌دهند «ولم نک نطعم المسکین» ما به فقرا و مساکین رسیدگی نمی‌کردیم دلمان نمی‌سوخت، همسایه‌مان گرفتار بود می‌گفتیم به ما چه ربطی دارد، از گرسنگی و بدبختی و بیچارگی می‌میرد ما به او اعتنا هم نمی‌کردیم ، می‌گفتیم : حتماً خدا خواسته به من بدهد ، به او ندهد !

از بعضی از روایات بر می‌آید که این «و لم نک نطعم المسکین» اطعام مساکین نه انفاقات مستحب ؛ به عبارتی این آیه مربوط به پرداخت واجبات مالی اعم از زکات و خمس و ... می‌باشد .

چهار عامل خوشبختی اول نماز، دوم انفاقات واجب، سوم دوست خوب (رفت و آمد با انسان‌های شایسته) و چهارم ایمان به قیامت است. اگر کسی ایمان به قیامت داشته باشد جزء مجرمین قرار نمی‌گیرد علت اینکه آدم‌ها تبه کار می‌شوند ؛ «ذلک بما نسی یوم الحساب» چون حساب و کتاب را فراموش می‌کنند

سومین عامل بدبختی: هم‌نشینی با گنه کاران

جواب سومی که می‌دهند «و کنا نخوض مع الخائضین» ما با آدم‌های دنیا زده، با آدم‌هایی که دین و اسلام را مسخره می‌کردند، با گناه کاران رفیق و هم‌نشین بودیم.

 

چهارمین عامل بدبختی:تکذیب روز قیامت

جواب چهارمی هم که می‌دهند«و کنا نکذب بیوم الدین» وقتی که می‌گفتند قیامتی است حسابی است بترسید ، معصیت نکنید ، گناه نکنید ؛ ما تکذیب می‌کردیم می‌گفتیم چه کسی از آن دنیا آمده است هر چه هست در همین دنیا است، چه کسی گفته که آخرتی است چه کسی گفته در قبر سوالی و جوابی است، ما تکذیب می‌کردیم «حتی اتانا الیقین» تا اینکه امروز یقین بر ما حاصل شد یعنی حالا که مرگ را چشیده‌ایم در جهنم آمده‌ایم در وادی سقر راه پیدا کرده‌ایم می‌بینیم که همه چیز راست بوده است.

 

عوامل خوشبختی و سعادت

چهار عامل خوشبختی اول نماز، دوم انفاقات واجب، سوم دوست خوب (رفت و آمد با انسان‌های شایسته) و چهارم ایمان به قیامت است.

اگر کسی ایمان به قیامت داشته باشد جزء مجرمین قرار نمی‌گیرد علت اینکه آدم‌ها تبه کار می‌شوند؛ «ذلک بما نسی یوم الحساب» چون حساب و کتاب را فراموش می‌کنند.


منبع :

بیانات حجت الاسلام ابراهیمی

میلاد با سعادت هشتمین نورامامت علی ابن موسی الرضا مبارک باد

             

بوى رضا

ماه در حوض بزرگ کاشى است

 

آب، آیـیـنـه مـهـتـاب شـده

مـاه مـهمان قشنگ حوض است

 

حـوض بـیـچاره دلش آب شده

چـشـم من منتظر خورشید است

 

پـیـک خـورشید، سپیده پیداست

از حـرم بـانـگ اذان مـى آید

 

آه! ایـن مـنـظره خیلى زیباست!

کـفـتـرى از سر گنبد برخاست

 

بـق بـقـو کرد و به پرواز آمد

هـمـرهـش مـرغ نگاه من هم

 

رفـت و یـک بـار دگر باز آمد

مـرغ بـى تـاب نـگـاهم اکنون

 

بـر سـر گـنـبـد پـاگ آقاست

چـشـمـهـایـم به دلم مى گوید

 

راسـتـى گـنـبـد آقـا زیباست!

از حرم، از در و دیوار، این جا

 

بـوى جـانـبـخـش دعا مى آید

مـثـل بـوى خوش گلها در باغ           

 

 هـمـه جـا بـوى رضا مى آید

             http://haftrooz.net/photo/haram%20210-800.jpg  

 

حاشیه، فوتبال و سیاست

رویانیان-پرسپولیس

پایان هر انتظار طولانی و سختی همیشه همراه با اتفاقات امیدوار کننده و شیرین نیست. درست در روزی که خداحافظی حبیب کاشانی با پرسپولیس نوید روزهای آرامش بخش تیم نگون بخت پرسپولیس را به هواداران میلیونی اش می داد هیات مدیره ای که پروسه طولانی معرفی اش خطر حذف از آسیا را برای پرسپولیس در پی داشت معرفی شد و انتخاب یک مدیرعامل بی اطلاع از ورزش دیگر برای یک تیم محبوب و مردمی از سوی وزیری که شاید اگر خودش ورزشی بود رای اعتماد نمی گرفت (!) عجیب نبود اما تلخ ....

رزومه کاری ...

طی شدن تدریجی پله های ترقی در پرونده کاری سرتیپ پاسدار محمد رویانیان به وضوح به چشم می خورد. او ابتدا در سال 1361 به عضویت کمیته بسیج شهرستان نور درآمد و پس از بر عهده گرفتن مدیریت کمیته با ادغام شهربانی و کمیته، فرماندهی انتظامی نور را بر عهده گرفت و سپس اولین فرمانده پلیس 110 و رئیس مرکز فوریت های پلیسی شد.

 فرماندهی پلیس راه، ریاست راهنمایی و رانندگی و رئیس ستاد حمل و نقل و مدیریت سوخت سمت های بعدی رویانیان بودند. او حالا با حفظ آخرین سمتش مدیرعامل باشگاه پرسپولیس نیز شده و بعید نیست روند صعودی را در ورزش هم ادامه دهد و به زودی به ریاست فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش برسد! شایعه جانشینی علی آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی توسط او  در سال 88 مرتب به گوش می رسید.

علاقه به ورزش؟

رویانیان با بیان جمله «هر کجا حکم کنند می روم» نشان داد اصولاً علاقه عامل مهمی برای گرفتن یک پست نیست و قطعاً علاقه هایی که پس از گرفتن پست به دست می آیند ماندگارترند! رویانیان چند سال قبل و در مصاحبه ای تلویزیونی از علاقه به ورزش کونگ فو خبر داد و هیچ اسمی هم از فوتبال به میان نیاورد اما اصلاً بعید نیست او هم مثل کفاشیان پس از چند سال رفته رفته به این رشته پرمخاطب علاقه مند شود! البته در دومین مصاحبه اش پس از مدیرعاملی خاطره بازی با حسین فرکی در زمین خاکی را برای نخستین بار مطرح کرد.

دوشغله است؟

مدیریت ستاد حمل و نقل و مدیریت سوخت به خودی خود شغلی حساس و زمانبر است و به این دلیل مدیر این ستاد هر چند روز یکبار در گفت و گو با رسانه ها به تبیین آخرین اتفاقات این حوزه می پردازد. حال سوال این جاست که آیا رویانیان وقت کافی برای اداره پرسپولیس و حواشی پرتعدادش را دارد؟ البته اجرا نشدن قانون دوشغله ها در باشگاه پرسپولیس چندان عجیب نیست! به یاد بیاورید که مدیرعامل سابق این باشگاه یک «معلم ساده» بود.

حواشی

شاید اساسی ترین فاکتور مدیریت بر تیمی که چندین میلیون هوادار دارد توانایی کنترل حاشیه ها باشد. در چنین شرایطی مدیری که به حواشی دامن بزند قطعاً مدیر موفقی نخواهد بود. رویانیان منهای حواشی مربوط به استعفایش از راهنمایی و رانندگی و البته حواشی مرتبط با اظهارنظرهای تندش در جریان حوادث پس از انتخابات چندان مدیر حاشیه سازی نبوده اما معلوم نیست روی صندلی مدیریت پرسپولیس و در مواجهه با مخاطبان فراوان و روزنامه های ورزشی زیاد که خط قرمزهای کمتری هم دارند بتواند کم حاشیه به کار ادامه دهد.

رویانیان-پرسپولیس

پاپاراتزی ها منتظرند!

فوتبال در هر سنی و از هر قشری مخاطب دارد. شاید کمتر کسی از ماجرای روضه خواندن رویانیان در جمع تعداد کثیری از مدیران زیردستش خبر داشته باشد و شاید کمتر کسی بداند کسی که سال ها جامه مدیریت راهنمایی و رانندگی را بر تن کرده در مقطعی هر روز ماشینش را در پیاده رو پارک می کرده! اما قطعاً از این پس هر اشتباه جالب یا به تعبیری همان سوتی خودمان از رویانیان می تواند تیتر یک روزنامه ورزشی و نقل محافل فوتبالدوستان شود.

اولین مصاحبه ها

اولین مصاحبه های رویانیان بعد از دریافت حکم مدیرعاملی پرسپولیس به اندازه حال و روز امروز این تیم ناامید کننده بود! او ابتدا از علاقه به خدمت برای جوانان سخن به میان آورد و در ادامه برای اثبات تسلطش به اوضاع امروز فوتبال و البته اثبات علاقه وافر ایرانیان به فوتبال تلاش کرد نام چند تیم پرطرفدار لیگ برتر را ببرد. او از شموشک نوشهر و استیل آذین تهران نام برد! و نام تقریباً تمام باشگاه های پرطرفدار فوتبال ایران را از قلم انداخت! رویانیان در ادامه در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر وضعیت آینده استیلی گفت: «اول اجازه بدهید استیلی را بشناسم!» البته در مصاحبه های روزهای بعدش کمی بهتر شد و حتی به کری خواندن برای رقبا پرداخت.

مردی از جنس پیشینیان!

یکی از عوامل مهم نارضایتی هواداران پرسپولیس از کاشانی بها دادن بیش از حد او به بوقچی های باشگاه و به پا داشتن سنت «بوقچی درمانی» به هنگام ناکامی های تیم بود. علیرغم استعفای تعدادی از مشاوران و معاونان باشگاه که بیشترشان از خویشاوندان سرپرست بودند (!) مدیران روزنامه پرسپولیس برخلاف استعفای قبلی کاشانی قصد تعطیل کردن روزنامه شان را ندارند و به جای آن هر روز جمله ای با فونت بزرگ در خوشامدگویی به رویانیان را روی جلد می برند! علاوه بر این بوقچی های باشگاه در اولین جلسه بازدید رویانیان از باشگاه پرسپولیس او را به شدت با لقب «سردار پرسپولیسی» تشویق کردند و گفتند آدم ها می آیند و می روند و «ما» می مانیم! تا اینگونه آب پاکی را روی دست هواداران بریزند که قرار نیست تغییر خاصی در شیوه اداره باشگاه مجبوبشان رخ دهد. رویانیان هم در همان روز خودش را از جنس کاشانی دانست، اما ای کاش رویانیان بداند که خود کاشانی هم در آخرین روز اقرار کرد که پایان راه مدیریت او هر جایی بود جز بهشت ...!

اولین اقدامات

برای ارزیابی عملکرد رویانیان در مسند مدیرعاملی پرسپولیس فعلاً به زمان نیاز است اما یکی از اولین اقدامات او پس از مدیرعاملی تیم محبوب پایتخت هدیه دادن کارت هدیه های 500 هزارتومانی به بازیکنان پرسپولیس بود! این کار البته او را نزد بازیکنان محبوب خواهد کرد اما هزینه این کارت ها قطعاً از حساب شخصی خود او پرداخت نشده و بی تردید چنین هدیه ای از «حق مردم» به بازیکنانی که هنوز مدت زیادی از باخت بدشان به استقلال سپری نشده چیزی برای شنونده خبر به ارمغان نمی آورد جز بهت و حیرت!